خانه تکانی خانه عزیز و آقاجون و جمعه آخرسال و رستوران آشپز باشی
با سلام . طبق برنامه قبلی قرار براین شد که روز 5شنبه 12/22 بعد از ظهرهمگی جمع شویم و خانه عزیز وآقاجون رو تمیز کنیم منم با هماهنگی قبلی با خاله زهرا مهبد را بردم اونجا تاهم اذیت نشه و هم من بتونم کمک کنم رادین قرار بود بره پیش پنیان و ظهر که من خانه خاله زهرا بودم آسیه جون زنگ زد وگفت مهبدم ببرم اونجا ولی من قبول نکردم رندائی کتی و یگانه هم خانه خاله زهرا بودن .یکبار یگانه یک بوس محکم از مهبد گرفت که گریه مهبددراومد ولی بعداز ظهر سپردمش به زهرا و رفتم برای کمک کردن که خوشبختانه طیبه و طاهره و شریفه هم بودن و صدیقه هم بعدا اومد و باهم دیگه کارارا کردیم وتا ساعت 8 که مهبد اومد تموم شده بود شب با عزیز و آقاجون قرارگذاشتیم که صبح بریم دنبالشون و...
نویسنده :
مامانی
15:27